☆هدیه خدا☆

خواب هجومی هلنا

وای خواب دیشبم کوفتم شد آخه هلنا جون فدات شم این چه وضه خوابیدنه.          جفت پا  میومد همش . من صافش میکردم باز میدیم کج معوج شده  العانم سر کارم ولی خییلی خواب دارم  هلنا دیگه کوپنت سوخت پیش من نمیتونی بخوابی  والاااا  
29 فروردين 1395

عادت جدید یوسف

سلامی به تازگی گل های بهاری  این روزا همین که پنجشنبه جمعه میشه یا به تعطیلی میخوریم یوسف تخم مرغ به دست میاد سراغم ... میگه عمه جونی برام کیک درست میکنی ؟! تو دلم میگم مگه راه دیگه ای دارم اگه درست نکنم با خاک یکسانم میکنی  هیچی دیگه خودش ظرف و ظروف و لوازم آماده میکنه بیشتر مراحلو خودش انجام میده وقتی که تو فر میزاریم  تا بیاد بیرون منو دق میده از بس عجله میکنه  یه بار از فر در آوردم گفتم خودت برش بده ببینم یعنی یه بلایی سر کیک آورده بود نمیشد بهش گفت کیک ، با کفگیر حسابی روش کوبیده بود ... حالا تقسبم کردنش خیلی با مزه س  نصف کیک واسه باباش میگیره خودشم کیک خور واسه دوستش میبره    7    8. &n...
28 فروردين 1395

دل خلوتی هام

برای رد شدن از تنهایی ها  یاد تو همیشه همراه منهر من برای خلوتم نبودن هایت را مینوازم  نت به نت  شاید آهنگ آمدنت از بداهه هایم بیرون زند  نازنینم 
16 فروردين 1395

برای کوچولوی نازنینم که نمیبینمش

هنوز هم از همه کارهای دنیا  دا بستن به دلت  بیشتر به دلم می چسبد  اما  نه توان خواستن دارم  نه توان فراموش کردن  سهم من از تو چیست؟! فقط دلتنگی ؟؟!!! اما  اگر بیایی  قلب خاکیم را سنگ فرش قدمهایت میکنم  من هر روز در حسرت داشتن تو  عاشقانه تر مینویسم تا همه تب کنند ...  وقتی سرد میشوم  کافیست حریر نازک خیالت را دور تا دور خود بپیچم  تا ابد گرم گرمم    ...
14 فروردين 1395

سال 95'

لحظه سال تحویل  خب به خاطر اتفاق تلخ اخیر سال تحویلمون با سالهای قبل فرق میکرد ... برای همه دوستام مخصوصا دوستای وبلاگیم سالی پر از شادی و اتفاقات خوب آرزو میکنم  و خانوادم که دیگه غم نبینن ... وای چه روز شلوغ و پر کاری بود امروز  
1 فروردين 1395
1